اندرآ ای جان که در پای تو جان خواهم فشاند


اندرآ ای جان که در پای تو جان خواهم فشاند

اندرآ ای جان که در پای تو جان خواهم فشاند


اندرآ ای جان که در پای تو جان خواهم فشاند

اندرآ ای جان که در پای تو جان خواهم فشاند


اندرآ ای جان که در پای تو جان خواهم فشاند

اندرآ ای جان که در پای تو جان خواهم فشاند


دستیاری کن که دستی بر جهان خواهم فشاند

دستیاری کن که دستی بر جهان خواهم فشاند
دستیاری کن که دستی بر جهان خواهم فشاند
دستیاری کن که دستی بر جهان خواهم فشاند
دستیاری کن که دستی بر جهان خواهم فشاند
دستیاری کن که دستی بر جهان خواهم فشاند
دستیاری کن که دستی بر جهان خواهم فشاند
پای خاکی کن در آکز چشم خونین هر نفس
پای خاکی کن در آکز چشم خونین هر نفس
پای خاکی کن در آکز چشم خونین هر نفس
پای خاکی کن در آکز چشم خونین هر نفس
پای خاکی کن در آکز چشم خونین هر نفس
پای خاکی کن در آکز چشم خونین هر نفس
پای خاکی کن در آکز چشم خونین هر نفس
گوهر اندر خاک پایت رایگان خواهم فشاند
گوهر اندر خاک پایت رایگان خواهم فشاند
گوهر اندر خاک پایت رایگان خواهم فشاند
گوهر اندر خاک پایت رایگان خواهم فشاند
گوهر اندر خاک پایت رایگان خواهم فشاند
گوهر اندر خاک پایت رایگان خواهم فشاند
گوهر اندر خاک پایت رایگان خواهم فشاند
گر چو چنگم دربر آیی زلف در دامن کشان
گر چو چنگم دربر آیی زلف در دامن کشان
گر چو چنگم دربر آیی زلف در دامن کشان
گر چو چنگم دربر آیی زلف در دامن کشان
گر چو چنگم دربر آیی زلف در دامن کشان
گر چو چنگم دربر آیی زلف در دامن کشان
گر چو چنگم دربر آیی زلف در دامن کشان
از مژه یک دامنت لعل روان خواهم فشاند
از مژه یک دامنت لعل روان خواهم فشاند
از مژه یک دامنت لعل روان خواهم فشاند
از مژه یک دامنت لعل روان خواهم فشاند
از مژه یک دامنت لعل روان خواهم فشاند
از مژه یک دامنت لعل روان خواهم فشاند
از مژه یک دامنت لعل روان خواهم فشاند
چهرهٔ من جام و چشم من صراحی کن که من
چهرهٔ من جام و چشم من صراحی کن که من
چهرهٔ من جام و چشم من صراحی کن که من
چهرهٔ من جام و چشم من صراحی کن که من
چهرهٔ من جام و چشم من صراحی کن که من
چهرهٔ من جام و چشم من صراحی کن که من
چهرهٔ من جام و چشم من صراحی کن که من
چون صراحی بر سر جام تو جان خواهم فشاند
چون صراحی بر سر جام تو جان خواهم فشاند
چون صراحی بر سر جام تو جان خواهم فشاند
چون صراحی بر سر جام تو جان خواهم فشاند
چون صراحی بر سر جام تو جان خواهم فشاند
چون صراحی بر سر جام تو جان خواهم فشاند
چون صراحی بر سر جام تو جان خواهم فشاند
رخ ترش داری که خوبم شکر شیرین کنی
رخ ترش داری که خوبم شکر شیرین کنی
رخ ترش داری که خوبم شکر شیرین کنی
رخ ترش داری که خوبم شکر شیرین کنی
رخ ترش داری که خوبم شکر شیرین کنی
رخ ترش داری که خوبم شکر شیرین کنی
رخ ترش داری که خوبم شکر شیرین کنی
چون ترش باشی به تو شیرین روان خواهم فشاند
چون ترش باشی به تو شیرین روان خواهم فشاند
چون ترش باشی به تو شیرین روان خواهم فشاند
چون ترش باشی به تو شیرین روان خواهم فشاند
چون ترش باشی به تو شیرین روان خواهم فشاند
چون ترش باشی به تو شیرین روان خواهم فشاند
چون ترش باشی به تو شیرین روان خواهم فشاند
بس کن از سرکه فشاندن زان لب میگون که من
بس کن از سرکه فشاندن زان لب میگون که من
بس کن از سرکه فشاندن زان لب میگون که من
بس کن از سرکه فشاندن زان لب میگون که من
بس کن از سرکه فشاندن زان لب میگون که من
بس کن از سرکه فشاندن زان لب میگون که من
بس کن از سرکه فشاندن زان لب میگون که من
دل بر آن میگون لب سرکه فشان خواهم فشاند
دل بر آن میگون لب سرکه فشان خواهم فشاند
دل بر آن میگون لب سرکه فشان خواهم فشاند
دل بر آن میگون لب سرکه فشان خواهم فشاند
دل بر آن میگون لب سرکه فشان خواهم فشاند
دل بر آن میگون لب سرکه فشان خواهم فشاند
دل بر آن میگون لب سرکه فشان خواهم فشاند
دوستان خواهند کز عشق تو دامن درکشم
دوستان خواهند کز عشق تو دامن درکشم
دوستان خواهند کز عشق تو دامن درکشم
دوستان خواهند کز عشق تو دامن درکشم
دوستان خواهند کز عشق تو دامن درکشم
دوستان خواهند کز عشق تو دامن درکشم
دوستان خواهند کز عشق تو دامن درکشم
من برآنم کاستین بر دوستان خواهم فشاند
من برآنم کاستین بر دوستان خواهم فشاند
من برآنم کاستین بر دوستان خواهم فشاند
من برآنم کاستین بر دوستان خواهم فشاند
من برآنم کاستین بر دوستان خواهم فشاند
من برآنم کاستین بر دوستان خواهم فشاند
من برآنم کاستین بر دوستان خواهم فشاند
بر سر خاک اوفتان خیزان ز جور آسمان
بر سر خاک اوفتان خیزان ز جور آسمان
بر سر خاک اوفتان خیزان ز جور آسمان
بر سر خاک اوفتان خیزان ز جور آسمان
بر سر خاک اوفتان خیزان ز جور آسمان
بر سر خاک اوفتان خیزان ز جور آسمان
بر سر خاک اوفتان خیزان ز جور آسمان
از تظلم خاک هم بر آسمان خواهم فشاند
از تظلم خاک هم بر آسمان خواهم فشاند
از تظلم خاک هم بر آسمان خواهم فشاند
از تظلم خاک هم بر آسمان خواهم فشاند
از تظلم خاک هم بر آسمان خواهم فشاند
از تظلم خاک هم بر آسمان خواهم فشاند
از تظلم خاک هم بر آسمان خواهم فشاند
اهل گفتم هست چون دیدم که خاقانی نیافت
اهل گفتم هست چون دیدم که خاقانی نیافت
اهل گفتم هست چون دیدم که خاقانی نیافت
اهل گفتم هست چون دیدم که خاقانی نیافت
اهل گفتم هست چون دیدم که خاقانی نیافت
اهل گفتم هست چون دیدم که خاقانی نیافت
اهل گفتم هست چون دیدم که خاقانی نیافت
عذر خواهان خاک توبه بر دهان خواهم فشاند
عذر خواهان خاک توبه بر دهان خواهم فشاند
عذر خواهان خاک توبه بر دهان خواهم فشاند
عذر خواهان خاک توبه بر دهان خواهم فشاند
عذر خواهان خاک توبه بر دهان خواهم فشاند
عذر خواهان خاک توبه بر دهان خواهم فشاند
عذر خواهان خاک توبه بر دهان خواهم فشاند